چرا آدمیزاد نیاز به معاشرت دارد؟
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۰۲۴۵۱
در زمانهای گذشته که دسترسی به اینترنت، گوشی تلفنهمراه و این همه شبکههای مجازی وجود نداشت، معاشرت و رفتوآمدها زیاد بود، اما متاسفانه امروزه به لطف ارتقای تکنولوژی، روابط فامیلی ودوستانه بسیار مورد بیتوجهی و کملطفی خانوادهها بهخصوص نسل جوان قرارگرفته و اثرات منفی آن هم بهوضوح درجامعه امروز ما احساس میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ناآرامی، استرس، اضطراب، در خود فرورفتن، کینهتوزی، تنفر، حسادت، عزتنفس و اعتمادبهنفس پایین و بیپشتوانهبودن ازجمله تاثیرات نامطلوب قطع روابط خانوادگی و اجتماعی است. حجتالاسلام دکتر نصیر عابدینی، روانشناس بالینی در گفتگو با جامجم میگوید: بسیاری از خانوادهها فقط در ایام عید به دیدار هم میروند و اینگونه ارتباطات را به سالی یکبار خلاصه میکنند، درصورتیکه دیدار مستمر اقوام و بستگان دور و نزدیک و ایجاد روابط دوستانه و محترمانه با همسایهها و تلاش برای رفع مشکلات و گرفتاری آنها ازجمله توصیههایی است که در روایات و احادیث بسیار از آن یاد شده و باید در روزهای عادی سال هم این ارتباطات برقرار شود.
طول عمر، پاداش معاشرت
از نظر دینی افزایش عمر یک پاداش از سوی خداوند به کسی است که بسیار معاشرتکننده باشد و بتواند با دیگران روابط حسنه برقرار کند و، اما از نظر روانشناسی، رفتوآمد و همکلامی با دیگران نوعی نیاز به دریافت محبت است که موجب معطوفشدن توجه به مهر ورزیدن به دیگری شده و امکان برون ریزیهای عاطفی را فراهم میکند و موجب کاهش استرس و تخلیه هیجانات منفی طرفین میشود. سکوت، انزوا و برقرار نکردن ارتباط با دیگران به در خود فرورفتن و اضطراب بیشتر میشود و بهتر است با بهرهگیری از مهارتهای کلامی به تبادل افکار پرداخته شود و خود را تخلیه کنیم. به توصیه این روانشناس حتی با ازدنیارفتگان هم میتوان رابطه برقرار کرد و به آرامش رسید. شبجمعهها که خانوادهها به دیدار از دیده رفتگانشان میروند یا برایشان خرما یا میوهای خیرات میکنند یا قرآن میخوانند و طلب مغفرت میکنند، موجب خشنودی و برقراری نوعی رابطه با از دنیا رفته شده و اثرات آن سبب آرامش بازمانده میشود.
تعادل در خودابرازی
گاهی برخی خانوادهها به نوعی نیاز به ابراز خود دارند، یعنی در هر وضع و موقعیت یا در هر مرحله از تحول و رشد که باشند میل دارند خود را نشان دهند. دکتر عابدینی میگوید: کسانی که نیاز به ابراز خود دارند یعنی میخواهند یکی از امتیازات فردی یا خانوادگی مثل تحصیلات، جایگاه اجتماعی، قدرت مالی یا پیشرفت فرزندانشان را به رخ دیگران بکشند بهنوعی عزتنفس پایینی دارند؛ یعنی خود را از درون ناارزنده میشمارند و بهنوعی خلأ تاییدشدن دارند و میخواهند با طرح امتیازاتی، خود را متمایز و برجستهتر از سایرین جلوه دهند. چنین افرادی با شرکت در جمعهای فامیلی و دوستانه میتوانند با ابراز ویژگیهای خود تا حدود زیادی این نیاز را به تعادل برسانند و حتی با استمرار در روابط، در مقایسههای اجتماعی، استعدادها و توانمندیهای سرشتی و متمایز خویش را پیدا کرده و از طرفی از نقاط ضعف خود آگاه شوند و به اصلاح و تربیت خود بپردازند. درحقیقت معاشرت میتواند حالت خودتربیتی فرد را برانگیزد. به گفته این روانشناس، خانوادهها در جریان ارتباطات میتوانند طرز برخورد با اطرافیان و چگونگی تحمل افکار، عقاید و خصوصیات دیگران را بیاموزند و درنهایت اعتمادبهنفس و موقعیت اجتماعی خویش را استوار سازند. تا زمانی که افراد از ماهیت وجودی خود بیاطلاع باشند و با رمز و رموزات شخصیت افراد جامعه آشنا نباشند عزتنفس و اعتمادبهنفس خوبی نخواهند داشت. پس لازمه آن تقویت مهارتهای ارتباطی است و پیشنیاز مهارتآموزی استمرار در برقراری روابط اجتماعی و فامیلی است.
مقابله با احساس طردشدگی
حفظ پیوندهای خانوادگی و فامیلی میتواند جلوی احساس طردشدن، تنیدگی و بیپناهی را بگیرد. دکتر عابدینی معتقد است کسی که از حمایت خانواده و اجتماع برخوردار نباشدهمواره خویش را بیپشتوانه میبیند وفکرمیکندکه همه از اونفرت داشته واورا تنها گذاشتهاند و همیشه در این اضطراب بهسرمیبرد که اوباید با چه موانعی یکه و تنها دستوپنجه نرم کند؛ اما اگر فرد از تکیهگاه محکم خانوادگی و روابط اجتماعی خوبی برخوردار باشد در مواجهه با حوادث و مشکلات سخت زندگی خود را نمیبازد و احساس تنهایی، ترس و بیپناهی او را از پای درنیاورده و در سختترین مصیبتها خود را قدرتمند و باپشتوانه میبیند و آنجاست که متوجه میشود مورد توجه و اقبال افراد خانواده و جامعه است.
معاشرت با دوست یا فامیل؟
دکتر عابدینی در پاسخ به این پرسش که چرا معاشرت با دوست وآشنا راحتتر از فامیل است، میگوید: معاشرت با اقوام نیاز به مراعات یکسری شرایط دارد. بهطورمثال گفتن یک راز یایک مشکل خانوادگی به یکی ازاقوام موجب انتقال آن به سایر خویشاوندان میشود وممکن است موقعیت خانوادگی فرد رابه خطراندازدامادوست را میتوانیم براساس خصوصیات خلقی، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و دینی خویش انتخاب کنیم. بهراحتی میتوانیم اسرار و رموزی که افکارمان را مختل کرده به او بگوییم وازنظرات ومشورت بیطرفانهاش استفاده کرده وبه آرامش برسیم. اگرمتوجه شویم که ازنظر خلقی یا اجتماعی با هم سنخیت نداریم میتوانیم بهراحتی دوست را کنار بگذاریم، اما با اقوام و فامیل تا این حد نمیتوانیم راحت و بیپیرایه ارتباط برقرار کنیم.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: معاشرت خانواده ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۰۲۴۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/